داستانک

دختر خود را از بالای بالکنِ پنج طبقه پایین انداخت.
پلیسِ وظیفه شناسی که آن اطراف پرسه می‌زد، خود را به محلِ حادثه رساند و جنازه دختر را با خود به پزشکِ قانونی برد.
مردِ بقالِ سر کوچه کاسه‌ی شکلات‌ها را که به مناسبتِ آزاد شدنِ دختر از زندان مقابلِ درِ وردی گذاشته بود، برداشت و جایش شمعی سیاه رنگ روشن کرد.

به اشتراک بگذارید
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در linkedin
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *