در نوشتن چنین است که اگر کمی از آن فاصله گرفتی، با خودت مثلِ یک فرد مجرم برخورد میکنی. آدم حسِ فردی گناهکار را دارد. من روزی که نمینویسم، بدنم درد میگیرد و حس میکنم کارِ مهمی را انجام ندادهام و تمام روز احساسِ بیهودگی میکنم.
وقتی نوشتن زیر دندانت مزه کند، ننوشتن برایت سخت میشود. حالِ خوب من به نوشتن بستگی دارد. هر روزی که زیاد مطالعه میکنم و زیاد مینویسم، فکر میکنم کارهای زیاد و البته باارزش انجام دادهام و حسِ شادمانی میکنم و با همه خوشروتر هستم. شب هم با خیال راحت میخوابم و حتی صبح هم با شوقِ بیشتری از خواب بیدار میشوم. شاید این یک نوع عادت بیمارگونه البته از نوع مفید باشد که در نویسنده رشد میکند و گاهی شادی میبخشد و گاهی رنج میدهد.
آخرین دیدگاهها