دوباره‌خوانی کتاب‌ها

در خواندن و نوشتن شگفتی بسیار است و آدم هر دم شگفت‌زده می‌شود. یکی از چیزهایی که در خواندن یا به اصطلاحِ ادبی‌تر مطالعه وجود دارد، دوباره‌خوانی است. یعنی کتابی را بیش‌از یک‌بار مطالعه کنیم. ممکن است خیلی‌ها فکر کنند با یک‌بار خواندن کتاب می‌توانند کامل منظور و مقصود نویسندگی را دریابند؛ اما وقتی برای بار دوم به سراغِ کتابی می‌رویم، حس می‌کنیم کتاب با دفعه‌ی اول خیلی تفاوت دارد و جمله‌ای به چشم‌مان می‌خورد که به یاد نمی‌آوریم قبلن خوانده باشیم. من امروز که برای بار دوم کتابِ شب هول را مطالعه می‌کردم، به این جمله برخوردم:
《روشنی روز را دیدن به رنج تاریکی می‌ارزد.》 آنقدر جذب این جمله شدم که کتاب را رها کردم و چندین بار این جمله را با آهنگ تکرار کردم، طوری که انگار خودم آن را نوشته باشم. هرگز به یاد ندارم قبل‌تر چنین جمله‌ای را دیده باشم و این یکی از همان شگفتی‌هایی‌ست که در مطالعه‌ی بیش از یک‌بار وجود دارد.
خیلی از صاحب‌نظر‌ها اعتقاد دارند که کتاب‌های خوب را باید چندین بار خواند تا به ارزش واقعی آن پی برد. مدرس شاهین‌کلانتری  همیشه این پیشنهاد را به شاگردانش می‌کند و من الآن اصرار او را برای این کار درک می‌کنم. نویسنده‌ی هر کتابی چندین بار کتاب خود را بازنویسی می‌کند و در هر بار بازنویسی چیزهایی جدیدی کشف می‌کند. گاهی خودش هم از انتقال منظورش به خواننده عاجز می‌ماند و چه مشقت‌ها که در این راه نمی‌کشد؛ شاید برای همین است که خواننده هم گاهی در اولین بار منظور نویسنده را نمی‌فهمد و باید چندین بار جمله‌ی را کندکاو کنند تا بداند مقصود نویسنده چه چیزی بوده است.
به نظرم خوانش دوباره‌ی کتاب‌ها برای همه مفید است، اما برای کسانی که به دنبال یادگیری هستند و می‌خواهند از مطالعه‌ی خود نکته‌ای دریافت کنند، یکی از بهترین روش‌ها برای یادگیری دقیق است و با مرور کتاب‌ها با سبک نویسنده‌ها آشنا می‌شوند. این موضوع در نوشتن کمک شایانی به نویسنده‌های تازه‌کار می‌کند.

به اشتراک بگذارید
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در linkedin
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *