یاد گرفتهام به همه چیز شک کنم
به خمیازهی گربهی روی دیوار
به آبی آسمان
به گریهی کودکی بیتاب
به صدای آوازِ گنجشکها
به شکفتن گلهای توی گلدان
وقتی تو نباشی، به همه چیز مشکوکم
حتی به نفسهایم
به مرگ و زندگی
به فاصلهی مرگ با من
و زندگی و پرتوهای نورش
که دیگر در من اثری ندارد
من در نبودت
به تو هم شک میکنم
اینکه از واقعیت آمدهای
یا که زادهی خیال منی
2 پاسخ
آفرین
قشنگ بود
ممنون لیلا جان که میخونی