صفحات صبحگاهی

امروز وقتی بیدار شدم با خودم گفتم اول کمی مطالعه کنم، بعد سراغ نوشتن صفحات صبحگاهی بروم، اما نفهمیدم چطور شد که اصلن نشد و فراموش کردم صفحات صبحگاهی بنویسم؛ چندین‌بار پیش آمده که اگر همان اول صبح و به محض بیدار شدن صفحات صبحگاهی را ننویسم، بعد دیگر نمی‌توانم بنویسم. خیلی‌ها پیشنهاد می‌کنند همین که چشم باز کردیم و از خواب بیدار شدیم، قبل از هر کاری صفحات صبحگاهی بنویسیم و الآن تجربه به من ثابت کرده که درستش هم همین است و اگر وقفه به‌وجود آید سخت می‌توان در نوشتنِ صفحات صبحگاهی نظم ایجاد کرد. از صفحات صبحگاهی زیاد نوشته شده و مطالبِ زیادی درباره‌اش در دسترس است و برای من هم خیلی اهمیت دارد و هر روزی که صفحات صبحگاهی را می‌نویسم، احساسِ بهتری به خودم دارم و روزم را بهتر و با انگیزه‌ی بیشتری می‌آغازم. حتی بهتر می‌توانم موضوع برای نوشتن پیدا کنم. انگار نوشتن صفحات‌صبحگاهی روغن‌کاریِ چرخ‌دهنده‌های قلم است که اگر انجام شود، قلم‌مان روان و راحت‌تر می‌نویسد. هر روز که برای این کار اهمال‌کاری می‌کنم، حسِ کسی را دارم که چیزی گم کرده باشد و یا امرِ مهمی را انجام نداده باشد.
بهترین شروع روز من با نوشتن صفحات صبحگاهی است؛ چون از نوشتن هر چیزی آزادم و خودم را خالی می‌کنم و ذهنم روی موضوع‌های مهم بهتر متمرکز می‌شود.

به اشتراک بگذارید
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در linkedin
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *