نیستی ببینی حالوروزم را
این روزها طوفانیِ طوفانیام
به مویی بندم
با حرفی بههممیریزم
دلخوریهایم را از همه پنهان میکنم
به جایش لبخند میزنم
لبخندهای زورکی
و چه گریههای فرو خوردهای
که روی دلم سنگینی میکند
نگاهم مثلِ دیوانهها
فقط در پی تو میگردد
ذهنم پر از تصویرهاییست
کهاز تو میکشم
شب و روز ندارد
وقتی همهی لحظههایم را پر میکنی
وقتی دلم فقط برای تو پر میکشد
2 پاسخ
گیابند گیابند شعراتو دوست دارم
نظر لطفته لیلا جان ❤❤❤