به درخت‌ها نگفته‌ام

به درخت‌ها نگفته‌ام چقدر دل‌تنگ پاییزم
از بهار بی‌شاخ‌وبرگ خسته‌ام
شاید غم این روزهایم
همراهِ برگی سوار بر باد
به یک جای دور رفت
شاید پاییز نقش این روزهایم را
روی تن خیابان کشید
تا باران ببارد و بشوید
و پاک شود این قصه‌ی دیوانگی

به اشتراک بگذارید
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در linkedin
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *