برداشتِ ما از فیلمها و چیزهایی که مشاهده میکنیم.
مارک منسون در کتاب عشق کافی نیست میگوید: 《نوعی استبداد روانی در فرهنگ امروزمان وجود دارد؛ حسی که بدون در نظر گرفتن نتیجه، همیشه باید ثابت کنیم که همواره خاص، منحصربهفرد و استثنایی هستیم؛ مثلن ویدئویی وجود دارد که حاوی برخی از شگفتانگیزترین شاهکارهایی است که میتوانید تصور کنید.
چیز عجیب این است که تکتکِ افرادِ این ویدئو برای اجرای چند ثانیه از فیلم باورنکردنیشان، سالهای متمادی را به تمرین هنرشان گذراندهاند و همچنین احتمالن دهها ساعت صرفِ تنها همین سکانس عالی پنجدقیقهای کردهاند؛ ولی ما آن سالهای تمرین را نمیبینیم یا آن ساعات ملالانگیز شکست این فیلم را. تنها با بهترین لحظهی موفقیت شخص روبهرو میشویم که شاید بهترین لحظه در زندگیاش باشد.》
همهی ما با چنین فیلمهایی در فضای مجازی و شاید با احساسی که مارک هم میگوید روبهرو شویم. خیلیها زندگی خود را به دلیل همین فیلمهای چند ثانیهای خراب میکنند و سالیان سالی برای چیزهایی حسرت میخورند که انتظار دارند در عرض چند ثانیه به دستش بیاورند.
همانطور که مارک منسون میگوید، هیچ چیزی در مدت کوتاه و بدون تلاش به دست نمیآید.
همه همین جملهی ساده را لااقل چند بار در زندگی شنیدهاند، اما ما فقط میشنویم و میبینیم و توجهی به توصیهها نداریم.
این پندها به راحتی در بخشِ فراموششدهی ذهنمان دفن میشوند و باز هم میبینیم و میشنویم و فراموش میکنیم.
معلوم نیست چرا به توصیههایی که از خوب بودنشان مطمئنیم عمل نمیکنیم و همواره خودمان را در شرایطِ دشوار قرار میدهیم و بارِ حسرتهای زیادی را با خود به دوش میکشیم.
آخرین دیدگاهها