فرصت مناسب برای انجام کارهایت همین الآن است
بعضی از اتفاقات من را میترساند. از آینده و هر چیزی که ناخوشایند است و ما هم از آن بیخبر. وقتی کسی در نزدیکی ما فوت میکند و برای
رواندرمانگر
رواندرمانگر امروز فقط کارهایی را انجام دادم که حس میکردم به آنها احتیاج دارم. مثلِ ورزش کردن و مطالعه. یک روز دنبالِ کتابی میگشتم که کمی من را از
من چقدر مطالعه میکنم؟
اتوبوس توقف کرد و صدای غیشغیش وفیشفیشش بلند شد. پیرمردی لرزان تنِ لاغرش را روی یکی از صندلیهای خالی جا داد و بعد از اینکه نفسی تازه کرد، مجلهای
تغییر نحوهی ارتباط گرفتن انسانها با همدیگر
تغییر نحوهی ارتباط گرفتن انسانها با همدیگر وقتی دبستانی بودم، شب با این امید میخوابیدم که صبح قرار است مدرسه بروم و روزم را با دوستانم بگذرانم. با اینکه
مار سمی درون
مار سمی دورن گاهی مار سمی درون خودمان پرورش میدهیم که تمام زندگیمان را به خودش آلوده میکند. هر چیز مخربی میتواند مار سمی باشد. یک فکر اشتباه و
ادبیات مبتذل
ادبیات مبتذل دو هفته پیش به دشتی پر از آفتابگردان رفته بودیم. البته دشت فقط آفتابگردان نداشت، بلکه تا چشم کار میکرد سرسبزی و بود و کوههای بههم زنجیر
آرشیو نوشتهها
دستهها
- توسعه فردی (۲۶)
- تولید محتوا (۳۳)
- داستانک (۱۵)
- دربارهی من (۱)
- دستهبندی نشده (۸۷)
- شعر به روش من😁 (۲۴)
- کتابخوانی من (۱)
- مقاله (۷)
- نکاتی دربارهی داستاننویسی (۵)
- نکاتی دربارهی نوشتن (۲۴)
- یادداشتهای من (۱۱۳)
آخرین دیدگاهها